گر درسرت هوای وصال است حافظا

ساخت وبلاگ

گر درسرت هوای وصال است حافظا   باید که خاک درگه اهل هنر شوی 

من این بیت شعر حافظ را چگونه تفسیر کردم در اوج جوانی بودم تازه وارد علم و عرفان شده بودم اشعار حافظ را مو به مو عمل می کردم این بیت شعر را روی چند تا کاغذ نوشتم نفری یک برگه به بزرگان ابرسج دادم اولی را به حاج آقای ذاکری دادم پیشنماز محله بالای ابرسج بود پشت سرش نماز می خواندم پیرمرد نزدیک صدسالش بود ماه رمضان ها بعد از افطار چند دقیقه روضه می خواند هرخانه ای که دعوت بودیم با ایشان می رفتم چون زمستانها برف و یخ شدیدی بود و نمی توانست راحت راه برود من کمکش می کردم از خانه اش کولش می کردم و باز به همین ترتیب صحیح و سالم بعد از روضه ها به خانه اش برمی گشتیم خداوند رحمتش کند به همراه خانمش تعریف ها و تمجیدهای فراوانی از من می کردند دعا و آرزوهای خوبی برای من داشتند چندین سال کارمن همین شده بود یک عشق و ارادت عجیب و خداپسندانه برگه دوم را به شیخ اسماعیل حیدری ایشان هم پیشنماز مسجد محله پائین ما بود یکی از نمازها را در طول روز پشت سر ایشان می خواندم تا از محضر ایشان هم استفاده کنم ساعتها با من در مسجد و درخانه خودش و یا در خانه ما جلسه می گذاشتیم بحث های داغ داغ عرفانی و روحانی داشتیم تجربیات خوب آنها و تقدس بالای این عزیزان در من جاری می گشت 

یکی دیگر را به کربلائی حسن مقدس دادم و برایش خواندم پیرمرد باهوشی بود و الان هم در قید حیات هست مقدس و بسیار عالی بود من خاک پای این عزیزان شدم و با افتخار نوکری اینها را می کردم یکی دیگر را هم به کربلائی عباس سلیمانی دادم ایشان واقعا باسواد بود هم شاعر بود هم بهترین تفسیرها را از تورات و انجیل و قرآن می کرد و مراعاشق همه کتابهای آسمانی و همه پیامبران می کرد خیلی عاشقش بودم 

رضا سلیمانی راد داماد و برادرزاده ایشان است و به خاطر همان عشق هاست که من و رضا عاشق هم هستیم یکی دیگر را هم به ابوالقاسم محمدی که ایشان هم عابد و زاهد و شب زنده دار عجیبی است سالهاست نماز شبش ترک نمی شود در دستگیری مستمندان روستا حرف اول را می زد حاتم طائی دیگریست شبها به همراه هم در خلوت و تاریکی ها به مستمندان کمک می کرد و مرا هم با خودش می برد و کمکش می کردم بیماران ابرسج مخصوصا سالخوردگان با وجود این مرد بزرگ خیالشان راحت و آسوده بود چون در درمانگاه کار می کرد شب و روز خدمات مجانی به سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم ارائه می کرد قرص و دارو و آمپول مجانی و از پول خودش ارائه می نمود 

من در محضر چنین عزیزان بزرگی به اوج صداقت و ایمان و فداکاری رسیدم  صخا از برکت این عزیزان از دعای این عزیزان وامهای بدون کارمزد به مردم می داد دعای این عزیزان تمام مشکلات و نقاط ضعف ما را پوشش می داد و نقاط قوت ما را تقویت می کرد 

من هرچه دارم و هرکاری که کردم مدیون دعا و آرزوهای خوب این عزیزان و بسیاری از این قبیل هستم مدیون تعریف ها و تمجیدهای این عزیزان و خانواده های خوب و مقدسشان و خداوند را به خاطر این فرهنگ خوب خودم که از اشعار حافظ نصیب و روزیم شد شکر می گویم 

فرهنگ عشق و علاقه به سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم روستا و عشق و علاقه به گلستان کردن روستا و شادی دل و دیده های مردمان و جذب و جلب دوستان توانا را از گوشه و کنار مدیون این بزرگواران هستم اگر تیر بخیلان و هوسبازان و مغرضان به سنگ می خورد مدیون نفس گرم و صمیمی این عزیزان هستم که همیشه دعایشان سربلندی و سرافرازی من بود 

Image result for ‫گر در سرت هوای وصال است حافظا‬‎

Image result for ‫گر در سرت هوای وصال است حافظا‬‎

Image result for ‫گر در سرت هوای وصال است حافظا‬‎

Image result for ‫گر در سرت هوای وصال است حافظا‬‎

Related image

عباسعلی سلمانی فعال در زمینه فرهنگ و ورزش...
ما را در سایت عباسعلی سلمانی فعال در زمینه فرهنگ و ورزش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msakhaeyang بازدید : 218 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1396 ساعت: 17:53