شما اگر جای من بودید چه انتظار و توقعی می داشتید

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد   تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید 

دیشب خواب می دیدم که با یکی از لجوجان بزرگ برسر موضوع یک فداکار با یک ایده بزرگ مثل صخا بحث می کنم در پایان بحث ها به ایشان گفتم اصلا مرا ول کن خودت اگر جای من بودی و در اوج صداقت و ایمان و فداکاری با یک ایده ارزشمند و ناب مثل صخا برای گلستان کردن روستایت و خشنودی قلبهای سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم به میدان می آمدی چه توقعی و انتظاری می داشتی آیا غیر از حمایت و عنایت و همکاری می خواستی آیا واقعا از ضدهمکاری و معوقات و عدم حمایت و همکاری ها ناراحت و دلگیر و پشیمان نمی شدی آیا واقعا سی سال جوانمردانه و محکم می ایستادی ساکت شد و هیچی نگفت من هم سوره کافرون را خواندم قل یا ایها الکافرون آنچه را شما می پرستید من نمی پرستم و آنچه را من می پرستم شما نمی پرستید 

نه من پرستنده آنچه شما می پرستید هستم و نه شما آنچه را من می پرستم پرستنده خواهید بود 

اما نمی توانم اینهمه بی تفاوتی و بی توجهی ناعادلانه و شرم آور را تحمل کنم چون می دانم صدسال باید بگذرد تا یک مادری یک جوانمرد بدنیا بیاورد پس نباید فرصت خوب نعمت یک جوانمرد را که خداوند به ما عطا کرده است را از دست بدهیم باید فرهنگ حمایت و همکاری از یک فداکار را خیلی زود و باسرعت هرچه بیشتر تقویت و پرنور بگردانیم تا خداوند خیر و برکت ما را فراوان گرداند بحث شکر و سپاس خداوند در میان است 

جوانمردان که بی مزد و پاداش برای یاری و خشنودی خداوند به آب و آتش می زنند تا مظلومان و معصومان را شاد کنند لایق و شایسته یک سرسوزن بی تفاوتی و بی توجهی نیستند چون بحث نگاه خداوند در میان است بحث بی اعتنائی به انسانیت و شرافت در میان است و بسیاری از این قبیل تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل