داستان خانه کوهنوردان ابرسج و روشن شدن این چراغ

روزهای اول ده دوازده سال بیشتر نداشتم با مرحوم عباسعلی جلالی استارت زدیم هرسال ده دوازده نفر می آمدند اما وسط راه کم می شدند و دیگر نمی آمدند فقط رضا سلیمانی راد از اول تا همین امروز هست بقیه مدتی می آمدند و دلزده می شدند 

روشن کردن این چراغ در یک روستا خیلی سخت است الان هم از برکت سید مجتبی سید هاشمی این ابرمرد کوهستانهای ایران با سابقه چهل سال کوهنوردی قوت گرفته است من نگران سلامتی نوجوانان و جوانان هستم و کوهنوردی علاج همه دردهای جسمی و روحی بندگان خداست 

تقدس کوهنوردی در زندگی انسانها خوب و خوش جاری می شود اما چگونه می توانیم به زور مردم را به سعادت و خوشبختی اجبار کنیم فقط راه و چاره در این است که انسانهائی همچون سید مجتبی سید هاشمی بیشتر و بهتر توجه و عنایت کنند تا این چراغ تقویت و پرنور شود 

ایشان می تواند با جذب و جلب افراد توانا این چراغ را در ابرسج تقویت و پرنور بگرداند تا ما هم از طریق قرض الحسنه صخا حامی و پشتیبان مالی نوجوانان و جوانان باشیم و این فرهنگ خوب را تقویت و پرنور کنیم که کسی دغدغه مالی نداشته باشدما در نظر داریم با جذب عاشقان طبیعت اشتغالزائی کنیم و مشکل بیکاری و بی پولی همه را حل کنیم و این همت و حمایت و همکاری دانشمندان و ثروتمندان را می طلبد 

من محکم ایستاده ام رضا سلیمانی راد محکم ایستاده است خانواده و دوستانم محکم ایستاده اند اما این محکم ایستادنها توجه و عنایت می خواهد از جنس خدا از جنس فرشتگان و از جنس افراد صالح و نیکوکار که باید داستان فداکاری تائب را به گوش بندگان توانای خدا برسانیم به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانیم تا جواب بدهد 

تا چراغ فرهنگ و ورزش تقویت و پرنور بشود تائب و رضا سلیمانی راد پی به ارزش و ثواب این فرهنگ خوب صددرصد برده اند اما کافی نیست کار بزرگ است مردان بزرگ می خواهد تا بتوان نقاط قوت را تقویت کرد نقاط ضعف خودش از بین می رود کسانی بودند که ادعای همنوردی داشتند هفته اول از من و رضا زودتر آماده می شدند حرفهای بسیار قشنگ و پرشوری در این زمینه کوهنوردی می زدند از فوائدش مثل بلبل صحبت می کردند در حد یک استاد با تجربه دانشگاه در حد یک دکتر با تجربه اما هفته دوم و سوم و چهارم دیگر اثری از آنها نبود و من و رضا می ماندیم ما با سختی و مشکلات به سید مجتبی سید هاشمی عزیز رسیده ایم و این فرصت خوب را هم همه شما شاهد هستید قدر دانسته ایم آقای سید هاشمی آیا به غیر از من و رضا کسی قدر و ارزش این موقعیت را دانست حقیقت را به اطرافیان خودتان بگوئید حقیقت را به نوجوانان و جوانان ابرسجی بگوئید تنها کسی که به فکر صحت و سلامتی جسم و روح مردم است همین تائب است همین رضا سلیمانی راد است تنها کسی که به فکر شاد کردن سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم است همین دو نفر هستند تنها کسانی که به فکر گلستان شدن روستا هستند همین دو نفر هستند تنها کسانی که عاشق اشتغالزائی با جذب و جلب عاشقان توانای طبیعت هستند همین دونفر هستند و این دو نفر می دانند که چه ثواب و ارزشی را برای قبر و قیامت خودشان به یادگار خواهند گذاشت 

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد   تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید

صخا از معجزات علم و عرفان   صخا لطف و عنایتهای یزدان 

طعنه ها و سرزنش ها و اذیت و آزارهائی در راه روشن کردن چراغ فرهنگ و ورزش بوده و هست که هیچ کس نمی تواند تحمل کند اما ما دو نفر تحمل کردیم تا با این فرهنگ خداوند را از خودمان راضی و خشنود گردانیم و ارزش و ثواب فراوانی نصیب خودمان و دیگران بکنیم 

من شنیده ام خداوند با انسانهائی که در باره فداکاران ضدهمکاری می کنند و یا عدم حمایت و همکاری دارند قهر است برای همین خیر و برکتی هم مشاهده نمی شود حمایت و همکاری با فداکاران خیر و برکت را زیاد می گرداند