درود برکوهنوردان و عاشقان طبیعت

عزیزان کوهنورد ای دوستان واقعی خداوند برشما هزاران درود 

من یک روستائی هستم و می دانم تقویت روستاها یعنی تقویت و پرنور شدن جهان 

سال 1385زمانی که در اوج جوانی بودم و سی دو سال بیشتر سن و سال نداشتم در اوج صداقت و ایمان و فداکاری در شورای روستا شرکت کردم و سیزده نفر بودیم و همه از من بزرگتر و بهتر و برتر بودند 

اما من به فرهنگ و ورزش از همه بیشتر توجه و عنایت و عشق داشتم دوازده ساله بودم که تیم فوتبال ظفر را تشکیل دادم و با پولهائی که مادربزرگهایم و پدرو مادرم به من خرجی می دادند اسپانسر تیم ظفر شدم کفش و لباس برای بچه ها تهیه و توزیع می کردم 

با همسرم در سال 1372یک قرض الحسنه خانوادگی تشکیل دادم و وام به اطرافیانم می دادم قرض می دادم نام این قرض الحسنه را صخا گذاشتم که مخفف صندوق خانوادگی ابرسج یا ابوالفضل بود بدون کارمزد و بدون چک و سفته و فقط با یک برگه که اعضاء خانواده اشان ضامن و معرف می شدند چون روستا پول بخور نیستند دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد من سی سال سابقه دارم و این را صددرصد تائید می کنم و از نزدیک شاهد هستم و دیده ام 

برای همین سالهای زیادی روشن و منور مانده ام تا فرهنگ و ورزش قوی و محکم شود 

خلاصه در شورا شرکت کردم و اتفاقا اول شدم اولین کاری که کردم تیم پیاده روی تشکیل دادم و روزها و هفته های اول پنجاه نفر بودیم که از سر میدان عباسعلی که محل تجمع مینی بوسها و تاکسیهاست و محل تجمع مردمی که برای نماز در مسجد حاضر می شوند غروبها دو سه ساعتی دور آبادی پیاده روی داشتیم از آنجا که فرهنگ حمایت و همکاری از این قبیل کارها در روستاها ضعیف است طبیعتا حرفهائی زده می شد 

که باعث خفت و خجالت دوستان ما در این تیم می شد کم کم نفرات ما کم می شدند تا در طول دو سه ماه به دو نفر رسیدیم اما همین دو سه ماه باعث شد که عاشقان کشتی و ووشو تحریک بشوند و اداره تربیت بدنی بسطام توجه کند و نزدیک به سی تا تشک برای کشتی و ووشو به ما داد 

ما هم سالنی اجاره کردیم و کشتی و ووشو قوت گرفت اما بازهم همان حرفها و طعنه ها شروع شد که بازهم بچه ها کم کم ضعیف و کم نور شدند من نزدیک به دو ملیون تومان از خودم به این مجموعه کمک کردم کیف و کفش و لباس برای همه کسانی که پیاده روی می کردند و به ورزش ووشو چندماهی ادامه می دادیم تا اینکه ووشو به شاهرود انتقال داده شد و کشتی و پیاده روی هم تعطیل شد 

اما من مایوس و ناامید نشدم و با کوهنوردی ادامه دادم با همان دو نفر من و رضا سلیمانی راد پای ثابت کوه بودیم 

تا اینکه سید مجتبی سید هاشمی را خداوند رساند تا زحمتهای من ببار بنشیند و صبر و شکر جمیل من نتیجه بدهد اکنون از همه شما عزیزان می خواهم ما را حمایت و یاری نمائی تشویق و ترغیب و تحریک نمائید تا این چراغ در ابرسج تقویت و پرنور شود و یک درس خوبی برای همه روستاهای ایران و جهان بشود و همه می دانیم که ثواب و ارزش فراوانی خواهد داشت اجر همگی با یزدان پاک 

نوررا زیاد کنیم تا تاریکی ها محو و نابود شوند   نقاط قوت را تقویت نمائیم تا نقاط ضعف از بین بروند با حمایت و عنایت و همکاری شما عزیزان نقاط قوت تقویت می شود و نوجوانان و جوانان تحریک می شوند و دلگرم و امیدوار می گردند و با همین دو سه باری که شما عزیزان به ابرسج آمده اید و می آئید خفت و خجالت همه می ریزد و این فرهنگ مخصوصا برای بچه ها و خانمها جا می افتد و من از تک تک شما عزیزان تشکر می کنم 

به لطف قدمهای شما عزیزان و توجه و عنایتتان در این دو سه ماه صحبت از فرهنگ و ورزش تقویت و پرنور شده است و این باعث می شود غیبت ها و تهمت ها و سوء تفاهم ها و سوء ظن ها و قضاوتهای نادرست و انتظارات بی جا و توقعات بالا از بین برود

تعصبات قومی و قبیله ای از بین می رود و جسم و روح همه قوی می شود شادی و شور جایگزین کسالت و بی حالی می گردد 

همه صحبت از کار و تلاش و اشتغالزائی می کنند همه صحبت از فرهنگ مهمانوازی و مواظبت و مراقبت از مهمانان می کنند توجهات و عنایات به گردشگران و عاشقان طبیعت زیاد شده است چون علاج همه دردهای روستا جذب و جلب انسانهای تواناست