بدور خداوند گردیدن لیاقت می خواهد که به فداکاران می دهد

ساخت وبلاگ

فعال و فداکار باشید تا خداوند توفیق بدورش گردیدن را به شما بدهد هرکسی نمی تواند بدور خدا بگردد مگر کسانیکه در اوج صداقت و ایمان و فداکاری باشند قارون با آنهمه گنج و زر و زیورش با آنهمه اعتبار و عزت و بزرگی و جاه و جلالش لیاقت نداشت که بدور خداوند بگردد 

فرعون با آنهمه شکوه و عظمتش لیاقت نداشت که بدور خداوند بگردد نه تنها بدور خداوند نگردیدند بلکه خدا را هم دور می زدند 

عزیزان اگر امروز یک روستائی فقیر و خسته و ناچیز و بی ارزش بدور خداوند می گردد از همه بهتر و بیشتر بدور خداوند می گردد این لیاقت و شایستگی را چه کسی به تائب این روستائی بی ارزش و بی مقدار و کوچک و ناچیز می دهد بجز خداوند کسی نیست 

بدور خداوند گردیدن هنر می خواهد که خوشبختانه تائب با سحرخیزیهایش با کوهنوردیهایش با مهربانیهایش صاحب و مالک شده است 

تائب در برابر اینهمه انسان روی کره زمین از همه پست تر و بی ارزش تر است اما قدر و ارزش خودش را با سحرخیزی و کوهنوردی دانسته است بدین ترتیب برای خداوند خودشیرینی می کند با کوشش در راه فرهنگ و ورزش و خیریه و قرض الحسنه برای خداوند خودشیرینی می کند 

برای جذب و جلب یک افتتاح حساب جزئی زحمت می کشد بی خوابی می کشد منت و خفت و خواری می کشد تا این چراغ صخا که علاج همه دردهای روستاهاست برای همه روستاها تقویت و پرنور شود 

تائب اینچنین و اینگونه برای خداوند خودشیرینی می کند خودش را به آب و آتش می زند تا با یک افتتاح حساب جزئی در قرض الحسنه صخا خداوند را راضی و خشنود گرداند تا با جذب و جلب ابرمیلیاردرها و سوپرپولدارها روستایش را گلستان کند و قلبهای سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم روستایش را شاد و خرسند گرداند این توفیق نصیب هیچ کس نمی شود به جز تائب که از برکت علم و عرفان از برکت عشق و صداقت و ایمان راه خودشیرینی برای پروردگارش را یاد گرفته است از بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی و ابوسعید ابوالخیر و از حافظ شیرازی راه خودشیرینی خداوندش را یاد گرفته است بلد شده است 

صحرای دلم عشق تو شورستان کرد   تا مهر کسی جز تو نروید هرگز 

عزیزان ابرمیلیاردرها و سوپرپولدارها بلد نیستند اینچنین خداوند را خشنود سازند اما تائب فقیر و خسته بلد است یاد دارد 

به پول و ثروت و مقام و شهرت نیست به عزت نفس است دانشمندان و ثروتمندان بسیاری را می شناسم که توفیق نداشته و ندارند که با یک افتتاح حساب در صخا این معجزه علم و عرفان و این لطف و عنایت بی پایان و بی کران یزدان خداوند را خشنود گردانند 

اما بچه شیری تائب فقیر و خسته زن و بچه و پدرو مادر و برادران و خواهران تائب فقیر و خسته در اوج فقر و بی سوادی و ناچیزی و بی مقداری این چراغ را سالها با هزاران دغدغه و نگرانی و مشکلات و ضدهمکاری ها روشن نگه داشته اند 

من مادری دارم که اگر ثروت و عزت و قدرت و سواد ندارد اما یک دل دریا و یک قلب شیر دارد که تمام دارائیش را که صدهزارتومان است در حسابش به صخا می ریزد تا این چراغ روشن بماند همان کسی که مثل آن پیرزن که تمام دارائیش یک خرما بود و به پیامبر کمک کرد و آیه برایش نازل شد 

هزاران زن در این روستا هستند که پولدارند مال و جمال و کمال دارند اما توفیق افتتاح حساب در صخا را نداشته و ندارند اما فقط مادر این عاشق و عارف و شاعر و نویسنده و سحرخیز و کوهنورد توفیق افتتاح حساب و تقویت حساب را در صخا دارد اشک می ریزد و دعا می کند که فرزندش خیر و نیکوکار است فرزندش چراغ روشن کرده است در میان اینهمه دانشمند و ثروتمند که در ابرسج داریم فرزند یک خانواده فقیر و خسته و بی مقدار و ناچیز چراغ روشن می کند و سالها در اوج جوسازی و سم پاشی و ضدهمکاری و عدم حمایت و همکاری این چراغ را معجزه وار روشن نگه می دارد تا روستایش گلستان شود دلهای مظلومان و معصومان روستایش به لطف و عنایت خداوند گرم شود امیدوار و مشتاق باشند 

صخا از معجزات علم و عرفان    صخا لطف و عنایتهای یزدان 

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد    تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید  

بدور تائب در اوج صداقت و ایمان و فداکاری گردیدن لیاقت و شایستگی می خواهد که خداوند فقط این توفیق را به رضا سلیمانی راد می دهد یک انسان عاشق و کوهنورد و با خدا یک حبیب واقعی و اصلی پروردگار که اصل اصل است دو رکعت نماز این انسان را به هزاران هزار رکعت نماز فرشتگان والامقام خداوند نمی دهم یک سجده او را در کوه و بیابان به هزاران هزار سجده فرشتگان غیب خداوند نمی دهم 

یک تار مویش را به دنیا و آخرت نمی فروشم اگر سالها به کربلائی عباس سلیمانی خدمت کردم دست و پایش را بوسیدم قرآن و تورات و انجیل را از ایشان آموختم با پیامبران الهی تک تک آشنایم کرد و عمری خدمتگزار و عاشقش بودم امروز رضا سلیمانی راد برادر زاده اش حق دوستی مرا با کربلائی عباس سلیمانی بجا می آورد و همانگونه با من رفتار می کند خوبی را خداوند برمی گرداند 

داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانیم تا از نزدیک به ابرسج بیایند و حیران بمانند عشق واقعی را با صخا به تمام دنیا ارائه نمایند و بهترین فیلم نامه نویسان جهان را به ابرسج دعوت می کنم تا داستان تائب را در صخا به نمایش جهانی بگذارند اگر از فیلم و سریال حضرت یوسف بالاتر نبود و بهتر و پرفروش تر نشد من خودم را به قول معروف دار می زنم آتش می زنم  

صخا فرماندهی دارد چو یوسف   که زندان می شود از او گلستان 

چنین فرماندهی پیروز باشد       که روزوشب بود در فکر یزدان 

این خرچنگی که در عکس زیر مشاهده می کنیم داستان دارد یک روز در چشمه کنار خانه کوهنوردان ابرسج (بوستان صخا ) نشسته بودم با خداوند درددل می کردم و برای صخا دعا می کردم برای تقویت و پرنور شدن صخا دعا و آرزو می کردم ناگهان داخل آب چشمم به این خرچنگ افتاد خیلی بحال آب تنی و شنا می کرد جای شما خالی بود با یک عشق و حالی شنا و حمام می کرد که حیرت انگیز بود مدتی به او نگاه کردم و با او صحبت کردم از او خواستم شفاعت ما را نزد خداوندکند چون بی گناه و پاک و معصوم است از او خواستم نزد خداوند برای ما دعا کند با او صحبت می کردم که کم کم حمامش تمام شد و با یک عشقی از آب بیرون آمد و در زیر یک سنگی آرام گرفت و به استراحت پرداخت و من باز هم با او صحبت کردم و از او التماس دعا کردم و داشتم حیوانات با ما حرف می زنند مهم این است که ما چه اندازه با آنها مهربان و یکدل باشیم عاشقشان باشیم 

ما به هرحال باید به هربهانه ای به یاد خداوند باشیم و من هم این خرچنگ را بهانه قرار دادم و دقایقی را با او به یاد خداوند بودم و حرف زدم و درددل کردم و لذتش با من هست و تا قیامت خواهد بود لذتی که با بهترین مومنان روی کره زمین هم شاید نصیب و روزی من نشود خیلی حال داد و خیلی لذت بردم از اینکه با خرچنگ دو نفری با خداوند حال می کردیم 

در این عکس می بینیم انگار می خواست با من دست بدهد دستش را بسوی من که در حال عکس گرفتن بودم و بسوی خداوند دراز کرد انگار متوجه شده بود که من التماس دعا دارم دستهایش را بلند کرد در حال رفتن بود که ناگهان ایستاد و به احترام من بلند شد دستهایش را بالا آورد و برایم دعا کرد برای تقویت و پرنور شدن صخا دعا کرد و بعد راهش را گرفت و در زیر سنگی که گفتم آرام گرفت و دقایقی را به من زل زد و نگاهم می کرد و من هم چشم در چشمانش با خداوند از این طریق تماس گرفتیم و اشک ریختم و خداوند را از این حالات عرفانی و روحانی که بخاطر این خرچنگ دست داد شکر کردم و اشکهایم را هدیه کردم به خداوند به شادی دل سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم همه دنیا مخصوصا روستاهای جهان 

و در این صفحه عکس مجید ابراهیمی و دخترم فاطمه ابراهیمی را می بینید که در دفتر صخا امروز عصر گرفته شده است و شما شاهد هستید هر دو نفر سالها برای تقویت و پرنور شدن صخا زحمت می کشند سلامتی و جوانی و پولشان وقف صخاست 

مجید همه اشعار و مقالات مرا در زیباترین شکل به نمایش گذاشته است و ارائه می دهد و تابلوهای بوستان صخا هم کار ایشان است که امروز در خانه کوهنوردان بوستان صخا نصب کردیم تا کوهنوردان و عاشقان طبیعت با وجود صخا اصلا احساس غربت نکنند و با خیال راحت از زیبائیهای ابرسج دیدن کنند و لذت ببرند صخا بهترین حامی فرهنگ و ورزش مخصوصا حامی و پشتیبان کوهنوردان و عاشقان طبیعت است 

hncn_18.jpg

4tfr_16.jpg

pw94_15.jpg

rsxp_13.jpg

g3mz_14.jpg

bxvv_17.jpg

hncn_18.jpg

43wh_19.jpg

عباسعلی سلمانی فعال در زمینه فرهنگ و ورزش...
ما را در سایت عباسعلی سلمانی فعال در زمینه فرهنگ و ورزش دنبال می کنید

برچسب : خداوند,گردیدن,لیاقت,خواهد,فداکاران, نویسنده : msakhaeyang بازدید : 205 تاريخ : جمعه 7 مهر 1396 ساعت: 12:17