چگونه می توانستم هرگز هرگز

من در یک خانواده عیالوار با یک سرپرست کارگر ساده بدنیا آمدم و در نهایت سختی بزرگ شدم با کمترین امکانات و بدترین شرایط چگونه می توانستم وقتی به نان ونوائی رسیدم خوش باشم و خوش زندگی کنم برای همین وقتی که خداوند خیر و برکتی به من داد 

یک مجموعه قرض الحسنه و خیریه بنام صخا افتتاح کردم و خودم اسپانسرش شدم و از سال 1372تا بحال در شرایطی سخت خدمات قرض الحسنه وخیریه ارائه نمودم تا بتوانم با این ایده ارزشمند و جذب و جلب توانمندان روستایم را گلستان کنم 

و برای همه کسانی که در روستاها توانمند می شوند الگو باشم پیام من به همه دانشمندان و ثروتمندان روستا تقویت صخاست تا برای همه روستاهای جهان الگو شویم اینکه ما در سالهای توانائی ناتوانان را فراموش کنیم نزد خداوند ناپسند است 

من همه خوشی ها را در اوج توانائی با صخا برخودم و خانواده ام تلخ وزهر کردم تا این چراغ پرنور شود باید داستان صخا را به گوش همه جوانمردان برسانیم تا با گلستان شدن روستاها جهان را گلستان کنیم 

این ایده باارزش و مفید است فقط توجه و عنایت و حمایت می خواهد تا همه پی به عظمتش ببرند 

حالا که من این فداکاری را کردم انتظار وتوقع حمایت و همکاری دارم تا نزد خانواده و دوستان و اقوامم سربلند و سرافراز شوم من علیرغم مخالفت های بسیاری این کار را کردم و این چراغ را روشن کردم پس واجب است مرا سربلند و سرافراز نمائید با دعا و آرزوهای خوب یارویاورم باشید 

حمایت و همکاری از فداکاران بهترین نوع یاری کردن خداست پس به یاد خدا از تائب در صخا حمایت کنیم هیچ کس در اوج توانائی حاضر به چنین فداکاری نیست اما من این کار را بخاطر خداوند و به امید خداوند و فرشتگان و بندگان صالح کردم مطمئن هستم که خداوند بهترین حامی و پشتیبان نیکوکاران است 

من نمی توانستم فقیران و ضعیفان را فراموش کنم با صخا نشان دادم که عاشق گره گشائی و نان رسانی و مشکل گشائیم 

من اعتبار و آبرویم را وقف صخا کردم تا این چراغ پرنور شود پس حمایت و همکاری واجب و لازم است تا خداوند خشنود گردد و من مزد و پاداش اعتمادم را به بندگان گرفتار خداوند بگیرم و سربلند شوم و همه را خشنود سازم 

۰۰۹۶/۰۶/۲۲

ابوالفضل ابراهیمی