بوی دستهای غیب را همچو یعقوب حس می کنم اگر مرا تخطئه نکنید

پیراهنی که آید از او بوی یوسفم     ترسم برادران غیورش قبا کنند 

جوانمردان و فداکاران به رمز و راز سعادت و خوشبختی پی برده اند با ریاضتهای جان شکار عرفانی و روحانی خود را مطیع پروردگار کرده اند سالم و دیندار هستند سحرخیز و شب زنده دار و کوهنورد عاشق و فعال و فداکارند 

در اندیشه خشنود کردن سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم هستند در راه قرض الحسنه و خیریه قدمهای محکمی برداشته اند برجوروجفای دلهای بیمار و چشمهای شور هم خداپسندانه صبر و شکر جمیل داشته اند 

تسلیم تقدیر و سرنوشت بوده و هستند تا زمانی که خداوند خودش گره ها را باز کند همچنان سوز و سرمای خزانها را تحمل می کنند چون واقف و آگاه به خداوند هستند هوشیار و بیدارند 

مظلوم و ساده و محبوب و مردمی می باشند بی غرض و بی طرف هستند اگر نقاط ضعفی دارند اگر سوء تفاهم و سوء ظنی در باره ایشان هست مشکل از دلهای بیمار و چشمهای شور مغرضان و مغروران و منفوران است 

مشکلات این عزیزان از عدم حمایت و همکاری و ضدهمکاری های ناعادلانه و ناجوانمردانه است از جوسازیها و سم پاشیهای انسانهای بی رحم و بی غیرت و بی حیاست کسانی که نسبت به چنین عزیزانی بی تفاوت و بی توجه هستند 

درباره ایشان سهل انگار ی می کننداینهائی که همچون باران باعظمت و با شکوه و پرخیر و برکت هستند اما بخاطر کفشهای پاره و مشکلات و نواقص برخی از انسانها در چشم خلق ناعادلانه بدبین می شوند 

اینهمه دانشمند و ثروتمند و ستاره های مشهور و محبوب و معروف داریم آنوقت چنین انسانهائی مظلومانه و محرومانه و کاملا در غربت و تنهائی ودلتنگی در اوج سختیها و جوروجفاها با دلهائی پراز درد و رنج به مردم خدمت می کنند در اندیشه تقویت قرض الحسنه و خیریه هستند تا با جذب و جلب توانگران با ارائه خدمات راحت و آسان همه را خوشبخت و خوشحال کنند و شب و روز درددلشان را با خدا می گویند و از لطف بی حساب خداوند چیزهای زیادی می دانند که از چشم ظاهرپرستان بعید و دور می باشد 

با دعا و آرزوهای خوب از پروردگار حمایت و یاری می خواهند و در انتظار دستهای غیب خدا ثانیه شماری می کنند 

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد    تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید

صخا از معجزات علم و عرفان    صخا لطف و عنایتهای یزدان 

    آری همه اینها داستان تائب در صخاست که اصرار دارد به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسد سی سال شبی دو سه ساعت بیشتر نخوابیده است تا این داستان به گوش هوشیاران و بیداران عالم برسد و این دست خداوند را می بوسد چون در داستان یوسف کاملا واضح و آشکار است که فقط خداوند باید دستهای غیبش را بیرون بیاورد و حقیقت انسانهای ساده و مظلوم و بی گناه را آشکار کند 

اگر داستان یوسف را مثل تائب روزی دو سه بار بخوانیم در یک چشم به هم زدن همه مردم را عاشق و شیفته تائب در صخا می گردانیم تا این انسان فداکار با این حمایتها و همکاریها در یک چشم به همزدن روستایش را گلستان کند و به همه روستاهای جهان درس گلستان شدن درس صلح و دوستی با پرچمی خوش رنگ یعنی سبز و سفید بدهد ای کاش در این جهان به این بزرگی با اینهمه لطف و عنایت خداوند به دانشمندان و ثروتمندان بزرگ جهان حداقل یک  دانشمند و یا یک ثروتمند پیدا می شد تا تائب را با صخا برای همه دنیا تفسیر کند و هم تقویت کند 

اما افسوس که این داستان واقعا شرم آور است چون از داستان یوسف عبرت نگرفته ایم که می توانیم با اشاره خداوند در این داستان عزیز مصر شویم برای کسی که همچو یوسف شب و روز در فکر یزدان است و توقع و انتظارش به خاطر سعادت و خوشبختی مردمان و سربلندی و سرافرازی فداکاران است وگرنه امثال تائب نیازی به هیچ کس بغیر از خداوند ندارند چون نگاهشان و شعارشان فقط خداست 

اما دردمندان و قرض داران و گرفتاران و بیچارگان و همچنین جاهلان و سهل انگارها و بی تفاوتها و بدبختها نیاز به یک چنین انسانی دارند که در اوج صداقت و ایمان و فداکاری پرقدرت و توانا و ثروتمند باشد تا بدرد همه بخورد همانطور که یوسف بدرد همه خورد و همه را به سعادت و خوشبختی رساند 

کسانی که در اوج دانش و توانائی و قدرت باعث و بانی خفت و خجالت و شرمندگی فداکاران هستند تاوان بدی را خواهند داد چون از پشتیبان نیکوکاران غافل شدند و توجه و عنایتی نکردند و آیات خداوند را پایمال نمودند 

تائب سرپرست صخا بعد از یک دنیا صداقت و ایمان و فداکاری زبانش به لطف خداوند باز شد تا به دانشمندان و ثروتمندان مشهور دنیا معرفی شود تا به ارزش و قیمتش بندگان توانا پی ببرند که به دنیا معرفی شودتا در سایه آنها تقویت گردد و با خدمات راحت و آسان همه را خشنود سازد دقیقا مثل یوسف 

تائبا محرم اسرار شدی آگاه باش