غافل از هدف اصلی

عابد و زاهدی غرق در نماز و عبادت بود کودکی پرنده ای را اذیت و آزار می داد و پرهایش را یکی یکی می کشید پرنده جیغ و داد و فریاد می کرد عابد هم غرق در عبادت و رازو نیاز تا اینکه نماز عابد تمام شد و پرنده مظلوم و بی گناه هم در دستان آن کودک نادان جان داد پاداش عبادت و بندگی عابد را هم خداوند اینگونه داد زمین وا شد و آنها را بلعید 

داستان فداکاران اینگونه است کسانی که با یک دنیا صداقت و ایمان و فداکاری به میدان قرض الحسنه و خیریه می آیند برای گلستان کردن روستای خود برای خشنودی قلب سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم برای پرنور شدن یک چراغ روشن پروردگار بنام صخا شب و روز و بی نهایت همت و کوشش می کنند و دوستان و اقوام خود را مجبور به ارائه خدمات خیرخواهانه و انساندوستانه می نمایند و بعد از اینهمه حرفی که برای گفتن دارند 

حمایت و همکاری می خواهند تشویق و ترغیب و توجه و عنایت می طلبند آنهم نه یک سال و نه دو سال سی سال شبی دو سه ساعت بیشتر نخوابیده است و برای پرنور شدن این چراغ عرفانی و روحانی به آب و آتش می زند 

داستان صخا اینگونه است که تائب اصرار دارد به گوش دانشمندان و ثروتمندان معروف و مشهور جهان برسد به گوش ستاره های دنیا برسد به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسد تا مظلومانه و غریبانه خدمات قشنگ قرض الحسنه و با سختی هرچه تمامتر ارائه ندهد 

عنایت و حمایتی که تائب از بندگان دریادل خدا می خواهد برای ارائه خدمات راحت و آسان قرض الحسنه است پس حالا که یک انسان فعال و فداکار پیدا شد و از هیچ گونه کوششی دریغ نورزید شا هم خودتان را در حمایت و همکاری نشان بدهید و از هیچ گونه همت و کوششی دریغ نورزید تا دو طرف ترازو مساوی شود تا یک چراغ مفید و ارزشمند پرنور گردد  و همه خوشحال و یک فداکار هم سربلند و سرافراز شود اجر همگی با یزدان پاک 

۰ ۰ ۹۶/۰۵/۱۳

ابوالفضل ابراهیمی