یک نفر آمد همان که قرار بود بیاید

یه نفر میاد که من منتظر دیدنشم یه نفرمیاد که من تشنه بوسیدنشم مثه یک معجزه اسمش تو کتابا اومده 

عزیزان وعده های خدا به نیکوکاران درست و حتمی است اگر دیر می شود بخاطر خودمان است بخاطر سوء تفاهم ها و سوء ظن ها و ناسپاسی ها و ضدهمکاریها من سالها برای تقویت صخا تبلیغ و تشویق و تحریک کردم و همه را به افتتاح حساب دعوت کردم و حداقل صدهزارتوان سالانه تقویت حسابشان را عاجزانه و خاشعانه خواستم همه و همه دریغ ورزیدند 

هیچ ناراحت نیستم بلکه بسیار هم خوشحالم و جواب همه این بی مهریها را هم با صبر و شکر جمیل و سجده های شکر دادم 

جلسات زیادی با انسانهای دانشمند و ثروتمند گذاشتم ترغیب هم شدند به حمایت و همکاری اما بخاطر ضدهمکاریها و معوقات ضعیف و ناتوان عمل کردند و محکم جلو نیامدند روشن تر می گویم ترسیدند اعتبار و اعتماد نکردند فقط بخاطر بلائی که معوقات به سر صخا آورده بودند 

تا اینکه برج دی یکنفر از همین عزیزان خواست مبلغ قابل توجهی را به صخا بیاورد و من هم مزد همه زحمات خودم را بگیرم و دعایم مستجاب و آرزویم برآورده گردد تا اینکه زنگ زد و دو سه روز بعد هم از ده پانزده نفر تحقیق کرده بود و همه به ایشان گفته بودند صخا حساب وا نکن فقط یک نفر به او گفته بود صخا خوب است اگر می خواهی حساب وا کنی در حد پانصد تا یک ملیون تومان بیشتر نه ایشان بعد از تحقیقاتش نزد من در ابرسج آمد و قضیه را مفصل گفت من به ایشان گفتم نباید تحقیق می کردی چون تحت تاثیر بدحسابها و معوقات کسانی از صخا دلگیر و دست خالی رفته اند و طبیعتا ناراحت هستند 

بهر صخا تحقیق لازم نیست      همان بهتر که از قرآن بپرسیم 

اما قانع نشد که نشد هرچه التماس کردم فایده نکرد ولی من باز هم ناامید نشدم و بعد از رفتن ایشان بسیار ناراحت و عصبانی و دلگیر به کوه زدم تا سرد شوم آتش گرفته بودم که چرا بخاطر گناه سی درصد معوقات اینهمه آسیب ببینم یک دنیا فداکاریم زیر سوال برود پنج شش کیلومتر رفت و برگشتم در کوههای ابرسج طول کشید تا اینکه سرد و خاموش شدم گفتم حتما حکمتی داشته بازهم صبر و شکر جمیل می کنم 

چندماهی را سخت و جان شکار گذراندیم فشار زیاد در حد تیم ملی به قول امروزیها چون بحران اقتصادی از یک طرف خشکسالی ها و سرمازدگی ها دست اطرافیان ما را هم خالی گذاشته است ضدهمکاری ها بالا حمایت و همکاری اصلا نیست و یا ضعیف عده ای هم توان پرداخت به موقع اقساط را واقعا نداشتند و عذرشان هم موجه بود و می دانم جبران و تلافی می کنند فقط چنین انسانی را می خواستم که با تقویت خودش و افتتاح حساب خوب و قابل توجه خودش هم پشتیبان نقاط ضعف صخا باشد هم پشتیبان ضدهمکاری ها و بی تفاوتی ها و هم حامی و پشتیبان دیرکردهائی که از قصد بدحسابی نکردند بلکه واقعا نداشتند این هم بخاطر تحقیقات اینچنینی تحت تاثیر قرار گرفت حق هم داشت غریبه بود و اصلا هم ابرسجی نبود حتی یک رگ و ریشه هم به ما وصل نیست فقط از طرق دوستان چندین سال پیش آشنا شده بودیم و خداوند خیرش بدهد که تا همین حد هم اعتماد کرده بود 

تا اینکه دو سه هفته پیش خداوند قلبش را با صخا مهربان کرد و متمایل به صخا شد و زنگ زد و دو سه جلسه صحبتهایمان را کردیم و قرار شد پشتیبان مالی ما شود اما شرطش این بود که هرشب و روز با استقبال ابرسجیها حتی با افتتاح حسابهای ضعیف مواجه شود و دیرکردها هم برگردد و ما هم خوشحال و شاد شرطش را پذیرفتیم و سی کیلومتر رفت و برگشت پای درخت کهنسال اورس ابرسج رفتم تا دعا کنم و خداوند را بخاطر این همه عنایتش شکربگویم با رضا سلیمانی راد که این عزیز بسیار گرامی در همه سختیها یار و حامی و پشتیبانم در طول این سالها بوده است رفتیم و دعا کردیم و از خداوند مدد خواستیم امیدوارم خداوند با دستهای غیبش از سراسر جهان کمکم کند 

  صخا از معجزات علم و عرفان   صخا لطف و عنایتهای یزدان   

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد    تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید  

من از همه عزیزانی که فریادم را می شنوند خواهش می کنم به خاطر خدا حامی و پشتیبان این ایده نان رسان و گره گشا باشند و از این موقعیت پیش آمده که خداوند

در ست کرده است در تبلیغ و تشویق و ترغیب صخا در برگشت معوقات صخا در حمایت و همکاری از صخا در جذب و جلب افراد توانا بسیار کوشا باشند 

مزد من همان گلستان شدن روستایم ابرسج باشد کافیست دعایم مستجاب شود آرزویم برآورده شود کافیست همه با تائب فداکار همکاری کنیم تا دعای این عارف و عاشق مستجاب شود همه با تائب فداکار همکاری کنیم تا آرزوی این نویسنده و شاعر برآورده شود هرکاری از دستتان برمی آید در این راه صخا در یغ نورزید برای سرافرازی تائب فداکار دریغ نورزید اجرهمه شما با یزدان پاک