شهرت عاشق تائب می باشد و تائب عاشق خداوند فقط خدا

ساخت وبلاگ

وقتی که شعارت فقط خدا شد وقتی که عاشق خدا شدی اولین کسی که عاشقت می شود شهرت است اولین مزد و پاداشی که خدا به انسان می دهد شهرت است و این خیلی خیلی مهم است برای کسی که قدرو ارزش خداوند را دانسته است 

چون شهرت مخصوصا برای فداکاری همچون تائب کاملا مفید و سودمند است برای اینکه تائب چراغی بنام صخا روشن کرده است و این چراغ نیاز مبرم به نور و گرما دارد و نورو گرمایش در سایه شهرت بدست می آید انسانی همچون تائب با شهرت خودش جذب و جلب های خوبی خواهد داشت 

ازبین دانشمندان و ثروتمندان جذب و جلب هائی خواهد داشت و هرچه این ستاره ها معروف تر و مشهورتر باشند و جذب صخا گردند گره های بیشتری باز می شود مشکلات بیشتری حل می شود نان بیشتری به مردمان می رسد 

خداوند لیاقت و شایستگی را به دلهای دریا و قلبهای شیر عطا می کند تا مردمان بهره ببرند 

داستان تائب را به گوش ستاره های محبوب دنیا برسانید به تک تک ابرمیلیاردرها و سوپرپولدارها پیام انساندوستانه تائب را برسانید تا آنها عاشقانه و با کمال میل در تقویت صخا شریک شوند پیام تائب گلستان کردن روستایش ابرسج و با ایده خوب و مناسبش صخا گلستان کردن همه روستاهای جهان است 

شهرت عاشق تائب در صخا می باشد چون تائب با صخا عشق و علاقه اش را به خداوند نشان داده است 

بال بال زدن در قرض الحسنه و خیریه کار سیمرغهای خوش پروبال است تائب نشان داده است که یک سیمرغ خوش پروبال است 

این سیمرغ از خداوند قوت و قدرت بالهای پروازش را گرفته است از تورات و انجیل و قرآن 

این سیمرغ قوت و قدرت پروازش را از سخنان بزرگان جهان گرفته است از اشعار شاعران بلند آوازه جهان مخصوصا حافظ که هرسه روز یک ختم کامل حافظ داشتم تا آیات پروردگار و سخنان بزرگان جهان را خوب هضم و درک کنم 

شهرت عاشق تائب است برای همین خداوند تائب را عارف و عاشق و شاعر و نویسنده و فداکار کرد تا در شهرت و محبوبیتش کمک کرده باشد تا در تقویت صخا بی نهایت مفید و موثر باشد تقویت صخا تقویت قرض داران و دردمندان است 

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد   تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید   

صخا از معجزات علم و عرفان    صخا لطف و عنایتهای یزدان  

پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه می‌توانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟
سرانجام یکی از نقاشان گفت که می‌تواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوق‌العاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانه‌گیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده.
چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنان.

Related image

Related image

Related image

عباسعلی سلمانی فعال در زمینه فرهنگ و ورزش...
ما را در سایت عباسعلی سلمانی فعال در زمینه فرهنگ و ورزش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msakhaeyang بازدید : 156 تاريخ : يکشنبه 17 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:43