ایده صخا و فعالیت و فداکاری دیوانه وار تائب

هرروستا یک فداکار با یک مجموعه انساندوستانه این ایده یک عاشق باتجربه است که علاج همه دردهای جهان را در این ایده ناب می داند مشکل اصلی جهان ضعیف بودن چراغ فرهنگ و ورزش است که باید تقویت و پرنور گردد 

تائب این درد را در اوج تلاش در راه علم و عرفان فهمیده است و راهش را با همین ایده پیدا کرده است تائب سالها رئیس شورای روستای ابرسج بوده است سالها تلاش در راه علم و عرفان او را دلسوز و غمخوار سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم کرده است خوشحالیشان با تقویت این ایده امکانپذیر است 

جذب و جلب دانشمندان و ثروتمندان و ستاره ها از سراسر دنیا با این ایده میسر می شود درهائی که ما در یک روستا نمی توانیم باز کنیم توانمندانی که با این ایده جذب می شوند براحتی مثل آب خوردن باز می کنند 

یک عاشق در اوج صداقت و ایمان و فداکاری لایق و شایسته بالاترین و بهترین توجهات است اما اینجا در یک روستا فرهنگ حمایت و عنایت و همکاری ضعیف و یااصلا نیست انگار برخودشان حرام کرده اند که یک عاشق را تقویت کنند انگار بد می دانند و گناه و خطا می دانند اما هستند انسانهای خوب و بزرگی در سراسر دنیا که قدر و ارزش یک انسان فداکار مثل تائب را با یک ایده ناب و ارزشمند مثل صخا می دانند 

برای همین خیلی زحمت کشیدم و تلاش کردم تا داستان صخا هرچه زودتر به گوش جهانیان برسد به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسد کنجکاو زیاد داریم در سطح جهان که به ایده ها توجه و عنایت خاص دارند من دیوانه وار تلاش کردم تا به هدف برسم 

تمام نیروی قلم و قدم و مال و جان و نفس خودم را صددرصد برای تقویت این ایده بکار گرفتم تا زودتر و بهتر موفق بشوم از خودم و خانواده ام فراموش کردم انگار نه انگار که من هم آدم هستم و زندگی دارم خانواده ام به من نیاز مبرم دارند انگار نه انگار من همه چیز را فدای صخا کردم 

چون می دانم اگر تقویت شوم و در ابرسج موفق شوم بزودی در سطح جهانی مورد استقبال قرار می گیرم زبانها باز می شوند قلمها بسود این ایده به حرکت درمی آیند من عارف هستم به خوبی و عالی بودن این ایده اعتماد کامل دارم فقط از آنجا که غریب و مظلوم هستم یک روستای نه مشهور هستم دیر به هدف می رسم کاش مشهور بودم کاش مشهوران و ستاره ها صاحب این ایده ناب بودند 

کاش یکی از ستاره های بزرگ مثل علی دائی این ایده را در یک روستا بکار می گرفت و یا ای کاش تنها یک دانشمند و یا یک ثروتمند و یا یک ستاره مشهور مرا در طول این سی سال فعالیت و فداکاریم مورد توجه و عنایت قرار می داد من امیدم به خداست اما وسیله لازم است 

حمایت نکردن از یک فداکار مثل بازی بیلیار با شلنگ است نتیجه نمی دهد کاش در طول این سالها فعالیتم یکی شلنگ را در بازی بیلیاردم در صخا می دید و به جایش یک چوب محکم و خوب بدستم می داد تا برنده بشوم پیروز این بازی باشم 

کاش داستان این فعالیت و فداکاریم که دیوانه وار انجام شد به گوش ستاره ها برسد من سالها صداقت و ایمان و فداکاری کردم و سحرگاهان از رودخانه ابرسج آب برداشتم و جلوی دفتر صخا را آب پاشی کردم و منتظر قدمهای نتایج اعمال و پندار و گفتار و کردار نیکم ماندم تا درب منزلم را بزند  

می گویند نتیجه اعمالت یک روز درب خانه ات را می زند اما من سالها منتظرم و دلم به حال روستایم و دیگر روستاها می سوزد که می توانند با این ایده گلستان بشوند دلم برای جهان می سوزد که می تواند با امثال تائب در یک روستا گلستان بشود