عباسعلی سلمانی فعال در زمینه فرهنگ و ورزش

همیشه به یاد مظلومان و معصومان هستم اصلا صخا را به عشق سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم روشن نگه داشتم و سعی در تقویت و پرنور کردنش می کنم اما این ساعات نزدیک تاسوعا و عاشوراست ویژه و مخصوص مظلومان و معصومان عالم است  هشدار و اخطاریست به همه کسانی که نقش یزید را در زندگی معصومان و مظلومان بازی می کنند فرقی ندارند کسانی که با ضایع کردن دستمزد کارگران به حقوق زن و بچه های دیگران و سالخوردگان مظلوم ت,ساعات,کودکان,معصومش ...ادامه مطلب

کسانی که در فعالیت و فداکاری چراغ سبزها را روشن کردند و هنوز در اول راه قرار دارند مثل کودکی هستند که کم کم بزرگ می شوند فرقی ندارد کسی که مثل تائب در علم و عرفان و صداقت و ایمان و فداکاری فعالیت را شروع کرده است از همان زمانی که شروع کرد مثل یک کودک خردسال است که کم کم بزرگ می شود من در این راه کم کم شروع کردم و با اشعار شاعران و سخنان بزرگان و آیات پروردگار و مطالعات فراوان در زندگی دانشمندان و,آینده,کودکان,خردسال,فعالیت,فداکاری ...ادامه مطلب

ر می گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟!شمس پاسخ داد:بلی.مولانا:ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.ـ در این موقع شب ،شراب از کجا گیر بیاورم؟!ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.- با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.- پس خودت برو و شراب خریداری کن.- در این شهر همه مرا میشناسند،چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم ،نه صحبت کنم و نه بخوابم. .. مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد .. مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد ,یک داستان آموزنده,یک داستان آموزنده و کوتاه,يك داستان آموزنده,یک داستان آموزنده از حضرت فاطمه (س),یک داستان آموزنده از حضرت زهرا,یک داستان اموزنده و جالب,یک داستان اموزنده برای کودکان,یک داستان کوتاه جالب و آموزنده,یک داستان اموزنده از بهلول,خلاصه یک داستان آموزنده ...ادامه مطلب

هرروز و هرشب با خداوند در ارتباط هستیم اما هر چند وقت یکبار هم چه اشکالی دارد یک نامه به خداوند بنویسیم و در پست جهانی بیندازیم و برایش ارسال کنیم  خداوندا بندگان بسیار زیادی از جنس فعالان و فداکاران و فداکاران و جوانمردان داری که ما باید از طریق آیات و روایات نورانی تو با آنها در ارتباط باشیم تا بتوانیم با کمک هم برای همه جهانیان مفید و سودمند باشیم باید همت و کوشش خود را به نمایش بگذاریم و ثبت و درج جهانی نمائیم  تائب خیلی زود عاشق پیامبرانت گردید و شب و روز در آیات و روایات و سخنان آن عزیزان اندیشه و تفکر کرد و حاصل آن هم صخا شد  تائب با صخا گره های ب,نامه به خدا,نامه به خدا طنز,نامه به خدا انگلیسی,نامه به خدا کودکانه,نامه به خدا در موزه گلستان,نامه به خدا کارو,نامه به خدا کودکان,نامه خدا به انسان,نامه خدا به بنده اش,نامه خدا به بندگانش ...ادامه مطلب